• وبلاگ : حقيقت بهائيت
  • يادداشت : احكام عجيب تر از عجيب بهائي بهائيت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 61 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + Pedro 

    1

    نويسنده محترم
    شما نوشتيد:
    آيا اين احکام مطابق با نياز بشر امروزي است و آيا بهائيان از اينکه خود را حامي دين جديد که مدعي وحدت عالم انساني است مي دانند، شرمسار نمي باشند؟؟
    در پاسخ بسئوال شما قسمتي از احكام ديانت بهائي را خدمت شما عرض ميكنم. بعد از مرور ان، لطفا علت شرمساري بهائيان مرقوم فرمائيد:
    چرا اين همه مخالفت ؟

    164سال قبل بود كه حضرت بهاالله عقب افتادگي ملت ايران و اكثر كشور ها و جنگهاي بيهوده در سراسر جهان را در بيسوادي محض و تعصب ديني و وطني و سياسي تشخيص داده و راه حلي براي درمان اين بلاهاي عظيم عرضه كردند. نه تنها باين پيشنهاد ها توجه اي نشد، بلكه ذكر انها در جامعه اسلام خطرات جاني هم ببار مياورد. اما چرا؟

    اگراين پيشنهادات جدي گرفته ميشدند و بان جامعه عمل ميپوشاندند شايد دنياي ما دنياي ديگري ميشد. شايد ديگر در ايران امروزه، بهائيان، از ازادي بيان، و خدمت بهمنوع نوع خود، محروم نميشدند.
    اين همه مخالفت و تهمت فقط بخاطر اينست كه مبادا قوانين دين بهائي بر قوانين دين اسلا م ترجيح داده شوند.
    ايا قابل توجيح است كه مطالب ذيل، باعث برانگيختن تحريكات بر عليه ديانت بهائي بباشند؟
    مطمنا نه، درست برعكس ملت ايران بايد اين همه پيشنهادات را بملت همه كشور ها تقديم كند كه باعث افتخارش است.
    اگر خوب دقت كنيم متوجه خواهم شد كه دنياي ما باين قوانين احتياج دارد. از روحانيون و ساير مسلمانان انتظار دارم كه كمك به اجراي اين قوانين بهائي در ايران امروزي كنند. خدا را گواه ميگيرم كه اين قوانين باعث پيشرفت ايران ما خواهد شد.
    قسمت بسيار مختصر و خيلي خلاصه از اين قوانين:
    ديانت بهائي همه جوانب فردي، اجتمائي و جهاني بشريت را در نظر ميگيرد. ديانت بهائي ميگويد هرگز پيغمبري نگفته كه دين من اخرين دين است. درست برعكس، همه پغمبران بامدن رسولاني بعد از خود اشاره كرده اند(1). چون در هر زماني بايد ديني جديدي با روحي سازنده جديد و تازه، انسان ها را در جهت رشد فرهنگي، اجتمائي و معنوي سوق دهد. بعبارت ديگر گفته هاي هر پيغمبري فقط براي مدت معيني از زندگي بشريت است.
    هر پيغمبري ان مقدار از تعليمات الهي را براي انسانها مياورد كه براي انها قابل جذب بوده تا پيشرفت انها را تضمين كنند. چون همه اديان از طرف خداوند هستند، هيچ فرقي بين انها نيست. هر ديني حاوي دو قسمت است: 1 - قسمت روحاني، كه دائمي است 2 - قسمت اجتماعي، كه در زمان هاي مختلف تغير پذير است.
    - دين بهائي ميگويد در موقع مكالمه، حرف هاي بيان شده بايد مطبوع و دلنشين باشد.
    - ميگويد " مبغوض ترين اخلاق عيبجوئي است . بايد تحرّي مدايح نفوس نمود نه تجسّس عيوب نفوس . بقدر امکان بايد از عيوب چشم پوشيد و از کمال نفوس بحث کنيد نه از نقائص آنها "(حضرت عبدالبهاء(
    - ميگويد دين و علم بايد مكمل هم باشند نه مخالف همديگر.
    - ديانت بهائي ميگويد كه: فقط يك خدا وجود دارد. خداوند قابل رويت نيست. با هيچ كلمه اي نميتوان ذات خداوندي را بيان كرد. خداوند را فقط بوسيله پيغمبران ميتوان شناخت. خداوند خالق جهان است. خداوند با مخلوق خود يك پيمان بسته است كه با ظهور هر پيغمبر جديدي اين پيمان تجديد ميگردد. دين باعث پرورش روحاني و اخلاقي بشر ميشود.
    پيغمبران گفته هاي الهي را مرحله به مرحله، بسته بسطح فكر بشر، بانها تعليم ميدهند.
    - دين بهائي بما ياد ميدهد كه ما، نه فقط دوستان خودمان، بلكه حتي دوشمنان خودمان را هم بايد دوست داشته باشيم.
    - طبق يك برنامه پيش بيني شده خداوندي، پيشرفت سطح روحاني و فرهنگي بشر مرحله به مرحله بوسيله پيغمبران اجرا ميشود.
    قسمت روحاني دين كه باعث تربيت روحانيست و بخش اصلي و برتر دين را تشكيل ميدهد، باعث تربيتي والا، و پيدايش حقيقي تمدن بشريست.
    - ظهور پيغمبران متداوم است و با امدن هر پيغمبري فرهنگي نو و تمدني نو، شروع به شكوفائي ميكنند.
    - قسمت غير روحاني دين، حاوي ان چيزهائي است كه بشر روزانه بان احتياج دارد و جنبه شخصي انسان را در بر ميگيرد. مثال : - بهداشت - تعليم و تربيت شخصي و اجتمائي - كار - تغذيه - روابط خانوادگي - تشكيل خانواده - ارث - نماز و روزه - تقويم - و.و.
    موضوعي كه در ديانت بهائي تازگي دارد يكي رفتار ما با طبيعت و ديگري با حيوانات است. حضرت عبدالبها ميفرمايند كه انسان طبيعتا گوشت خوار نيست. ما بايد نه فقط بحيوانات مهربان باشيم بلكه بايد بتدريج دست از گوشت خوردن هم برداريم و بعدا منحصرا از گياهان تغذيه كنيم.
    ماانسان ها مرحله بمرحله رشت كرده ايم يعني قبلا بشكل فاميل زندگي ميكرديم تا اينكه رشد فكري و احتياج، ما را واداشت كه بشكل قبيله دور هم جمع شويم بعد كشور و ملت بوجود امد. اگر بتاريخ نگاه كنيم خواهيم ديد كه رو آوردن به مرحله بعدي رشد، هميشه بامقاومت هاي خونيني همراه بوده است. چون هيچ كسي حاضر نبود كه بنفع عموم مردم، از قدرت و حاكميت و ثروت انحصاري خود دست بردارد. حالا ما در استانه مرحله بعدي رشد، يعني وحدت عالم انساني قرار گرفته ايم.
    - حضرت بهاالله 164 سال پيش پيشنهاد فرمودند كه در روي كره زمين صلح بدون وحدت اديان، امكان پذير نخواهد بود و همچنين بايد همه كشور هاي روي زمين، با وجود فرهنگ و اداب و رسوم مختلف بشكل يك كشور اداره شوند.